محل تبلیغات شما


راجع به روابط بین شخصیت ها هم بگم که سوباسا و یایویی اول عاشق هم بودن اولین سکانس که حتی توسط ایران هم نشون داده شده یایویی داره از سوباسا خداحافظی میکنه . سوباسا به شهر دیگه ای از ژاپن مهاجرت میکنه تو دوران دبستان . یایویی تنها میشه . تو شهر جدید سوباسا با دختری به اسم سانایی آشنا میشه (به لطف سانسورها تقریبا این موضوع سانسور بوده)‌‌.اول سانایی که شخصیت پسرونه ای داشت سوباسا رو اذیت میکرد و یه جورایی از سوباسا بدش میومد اما یک روز بیشتر طول نکشید که عاشقش شد و عشقش رو خیلی افراطی به سوباسا ابراز میکرد . مدتها بعد یواش یواش سوبا هم عاشق سانایی شد . طوری که وقتی تشویقش میکرد یه بار هنگام مسابقه تمرینی کل پا شد و صورتش سرخ شد. ایشی زاکی و بقیه کلی با سوباسا شوخی کردن که بگم سانسور بود همش تو زبان فارسی ._. یواش یواش این عشق پررنگ تر شد.

بعد از سوباسا ، یایویی که عشق سابق سوباسا بود تو مدرسه دچار مشکل شد و بچه ها اذیتش میکردن یه بار میزوگی ازش دفاع کرد و اینطوری شد که یایویی و میزوگی باهم آشنا شدن و بعدها هم عاشق هم میشن .

تو یکی از بازی های کشوری سوباسا و میزوگی رو به روی هم قرار میگیرن . میزوگی قلبش مشکل داشت و تو هر بازی نهایتا میتونست نیم ساعت بازی کنه اما به خاطر اینکه رقیبش سوباسا بود برخلاف اصرار پزشک ها تصمیم‌ گرفت که کل بازی رو بازی کنه میدونست که بعدش حتی ممکنه بمیره یا برای همیشه رو تخت بیمارستان بیفته . نیمه اول اوکی بود وسط دو نیمه وقتی یایویی سوباسا رو صدا کرد و به خارج از استادیوم رفتن . یایویی دستای سوبارو گرفت و گفت به خاطر عشقی که داشتیم لطفا یه جوری بباز . سوباسا گفت نمیتونم . یایویی گفت که ولی میزوگی قلبش ناراحته و اگه تو ببری ممکنه سکته کنه و بمیره . سوباسا تو شک رفت . چون قضیه ی قلب میزوگی رو کسی جز دکتر ،مربی، یایویی و پدر مادرش نمیدونستن. از شانس سانایی اتفاقی اونجا بود و پشت درخت قایم شده بود و تمام حرفاشونو شنید . توی نیمه ی دوم سوباسا خیلی شل بازی میکرد و اصلا نزدیک میزوگی نمیرفت یکی دوبار هم رسما به تیم رقیب پاس داد . میزوگی متوجه شد که سوباسا فهمیده ماجرا رو . یه سیلی زد به گوش سوباسا گفت چرا واقعا دلت به حال من میسوزه . اگه مردی بیا درست بازی کن . اینطوری من بیشتر اذیت میشم و قضیه ی قلبش رو جلوی عموم مطرح کرد . بعد از اون قضیه سوباسا به خودش اومد و مثل همیشه بازی کرد . در آخر سوباسا بازی رو برد و میزوگی حذف شد . حال میزوگی به خاطر فشاری که به جسمش وارد شده بود خیلی بد شد بیرون استادیوم با یایویی بحثش شد و یک سیلی هم به یایویی زد که چرا به سوباسا گفتی تو آبروی منو بردی اون با ترحم به من نگاه میکرد بلافاصله حالش بد شد و یایویی کمکش کرد که برسه به درمانگاه . بعد اون بازی میزوگی سالها تو بیمارستان بود بیشتر اوقات . و کلی عمل جراحی قلب شد و تمام این مدت یایویی مراقبش بود .
بعد ها تو مسابقات جام جهانی نونهالان سانایی لیدر تیم نیست و دختر سفیر فرانسه ریکا(ماریان) لیدر تیمه با اینکه خواهر پیر الساید هست اما تصمیم میگیره که لیدر تیم ژاپن باشه فقط به خاطر سوباسا . حتی وقتی سوباسا و پیر مقابل هم بازی میکنن ریکا باز داره سوبارو تشویق میکنه که پیر تعجب میکنه.سانایی اینارو از تلوزیون میبینه و خونش به جوش میاد .سالها بعد سانایی هم با سوباسا میره و کلی با ریکا درگیر میشه و بعد اون دیگه سر و کله ی ریکا تو هیج کجای انیمه پیدا نمیشه چون کتک میخوره . سالهای بعد تو دوران راهنمایی دوستای سانایی کمی جان و به دختر دیگه که هبچ وقت اسمشو یاد نگرفتم از سوباسا خوششون میاد . طوری که چند بار واقعا سانایی با اونا درگیر میشه . کمی جان و ایشی بعد ها عاشق هم میشن .
در همین حین شخصیتی به اسم هیکارو ماتسویاما پیداش میشه که یکی از رقبای سوباساست و اخلاق جالبی داره من خودم اخلاقشو دوست دارم .این ماجرا هم نشون میده که ماتسویاما و فوچی ساوا همدیگه رو دوست داشتن و فوچی ساوا مدیر برنامه های ماتسویاما بود و همسن هم بودن . تو این بازی که نیمه نهایی بود . متوجه میشیم فوچی ساوا به خاطر شغل پدرش مجبوره که به خارج کشور سفر کنه . پدرش رفته و فوچی ساوا مادرش رو به اصرار قانع کرده که تا وقتی ماتسویاما نباخته میخوام ژاپن بمونم . هیچ کسی هم جز یک دختر دیگه که دوست فوچی ساواست از این موضوع خبر نداشت . اون سربند های سفید هم فوچی ساوا درست کرده بود .بعد از مسابقه با وجود مصدومیت شدید سوباسا و بازی جوانمردانه ی ماتسویاما ، سوباسا میبره ‌و فوچی ساوا به خاطر اینکه نمیخواست ماتسویاما گریه هاشو ببینه بدون هیچ اطلاعی میزاره میره فرودگاه . وقتی ماتسویاما بازیش تموم میشه و سوباسا به بیمارستان منتقل میشه . ماتسویاما که درگیر حال وخیم سوباسا بوده چشم باز میکنه میبینه فوچی ساوا نیست . از دوست فوچی (اون دختره )میپرسه که کجا رفته اونم ماجرا رو میگه . ماتسویاما میدوئه دنبال فوچی ساوا اما دیر بوده و ماشین حرکت کرده . انقدر میدوئه که میخوره زمین به هر نحوی شده خودش رو به موقع به فرودگاه میرسونه . فوچی ساوا رو لحظه ی آخر میبینه . فوچی روپای ماتسویاما گریه میکنه که این مورد هم سانسور شده و در اخر از هم خداحافظی میکنن ‌. اما ماتسویاما عذاب وجدان اینو داره که اگه بازی رو میبرد فوچی یک روز بیشتر کنارش بود . یک شب قبل از بازی ماتسویاما و سوباسا . کاکرو که از تیمش ترد شده بود برمیگرده و میره سمت سوباسا و میگه میخوام باهات رقابت کنم . سوباسا حالش خیلی بد بوده . اون ویدیوی قبلی که گذاشتم مربوط به همون شبه ‌ اگه کاکرو میخواست با سوباسا مبارزه کنه قطعا حال سوباسا خیلی بدتر میشد . سانایی لحظه ی آخر جلوی سوباسا میپره و دیگه خودتون تو ویدیو شاهدید .

راجع به دوران راهنمایی یک نکته ی دیگه هست که تو اصل انیمه هم سانسور شده و فقط تو کمیک استریپ هست . پسر بوکسوری به اسم ناکازاکی سانایی رو دوست داشته و متوجه شده بود که سانایی سوباسا رو دوست داره . یه روز یک نامه ای به دست سوبا میرسه از طرف ناکازاکی بود . سوباسا دعوت به یک مبارزه شده بود(نه فوتبالی ، کتک کاری) و گفته بود هرکی ببازه باید از این عشق کناره گیری کنه . سوبا میدونست که اگه کتک کاری کنه قطعا از باشگاه اخراجه و از جانب کمیته ی انضباطی و اخلاقی توبیخ میشه . اما با این حال تصمیم گرفت که به محل دعوا بره . پسره سانایی رو به زور به اون مکان آورده بود و خیلی بد باهاش رفتار میکرد . ناکازاکی گفت هیچ وقت فکر نمیکردم بیای . سوباسا هم گفت حالا که میبینی اومدم . ناکازاکی اومد سوباسا رو بزنه که سانایی پرید جلوی سوباسا . ناکازاکی هم سانایی رو پرت کرد کنار و گفت تو کار ما دخالت نکن . بعد با مشت زد تو صورت سوباسا (ناکازاکی بوکسور حرفه ای هست) سوباسا هم عصبانی شد و مثل توپ فوتبال شوتش کرد . ناکازاکی به شدت مصدوم شد و فرار کرد و از ترسش به هیچ کس چیزی نگفت . اینجا بود که اولین بار سوباسا به عشقش اقرار کرد . سوباسا که بعد کتک کاری حالش خیلی خوب نبود سانایی ازش ۳ بار پرسید که چرا اینکارو کردی و ۲ بارش سوباسا جواب نداد و سومین بار گفت چون من عاشقتم . این سکانس حتی تو خود انیمه اصلی هم سانسور شده و همون طور که گفتم فقط تو کمیک میتونید ببینیدش .
بعد فینال با کاکرو
تو جام جهانی نوجوانان تو یکی از بازی ها فوچی ساوا و ماتسویاما مجددا همو ملاقات کردن . اما دوباره جدا شدن از هم.
وقتی روبرتو هونگو (مربی سوباسا ) برگشت و سوبارو برد برزیل به مدت ۴ سال سانایی تنها و افسرده شده بود .
تو این مدت تو کافی شاپ به عنوان پیش خدمت کار میکرد تا پول جمع کنه و بره پیش سوباسا . این موضوع رو به سوبا نگفته بود . اگه میگفت سوباسا اون موقع قرارداد های خوبی بسته بود و قطعا تمام مخارجشو تامین میکرد و اینکه از قبل هم وضع مالیش خوب بود .
بین کمیک و انیمه باز اینجا اختلاف هست و انیمه ی اصلی سانسور شده . سانایی بعد چهارسال میخوا بره برزیل که میفهمه سوباسا با بارسلونای اسپانیا قرارداد بسته و میره بارسلون . تو انیمه همچنان سانایی تو ژاپنه . بعد ها تو بارسلون سوباسا از سانایی خواستگاری میکنه و باهم ازدواج میکنن و جشن عروسی میگیرن .
در همین حین کاکرو با دختری به اسم ماکی آشنا میشه که تو انیمه هم وجود داره ولی نقشش در حد یکی دو قسمت هست ‌. ماکی هم مثل کاکرو ورزشکاره . حتی وقتی کاکرو داره میره یک شهر دیگه ماکی رو بغل میکنه و بارون میباره. این حرفا که انیمه هم نشون داده .
مدتی از زندگی مشترک سوباسا و سانایی میگذره که سانایی به سوباسا میگه که بارداره . سوباسا خیلی خوشحال میشه و کلا شادترین قسمت های کمیک استریپ این قسمتها هستن و خوشحالی همه رو نشون میده . فعلا تو رایزینگ سان ،سانایی بارداره ولی متوجه شده که دوقلو هست (همسانن و پسرن ) .
تو این شرایط خوب سوباسا، اتفاقات بدی برای فوچی ساوا و ماتسویاما میفته . فوچی ساوا تصادف میکنه و تا دم مرگ میره ولی نجات پیدا میکنه اما دیگه ماتسویاما قول داده که هیچ وقت تنهاش نمیزاره .
چند تا شخصیت دیگه رو هم احتمال زیاد نمیشناسید و گفتنش بی فایدس چون بعدا اضافه میشن به صورت اجمالی میگم بهتون . یک شخصیتی هست که زنش فوت کرده و با یک بچه ی ۶ ساله زندگی میکنه . به دخترش اهمیت نمیده چون اونو مسئول مرگ زنش میدونه و هر وقت به دخترش نگاه میکنه زنش رو میبینه . اتفاقاتی میفته که اون آدم احساساتش نسبت به بچش قوی تر میشه و در نهایت هم فک کنم میفهمن زنش زندست دقیقا یادم نیست
اما لوئین بیچاره برادرشو ترور میکنن و تازه داغ اونو فراموش نکرده که کاترین تصادف میکنه و میمره . لوئین نسبت به کاترین چند سال بود که بی توجه بود و باهاش بدرفتاری میکرد ‌. وقتی کاترین میاد سمت لوئین و باز هم لوئین بی توجهی میکنه ،کامیونی با سرعت میزنه به کاترین و کاترین میمره . بعد از اون قضیهماتسویاما میدوئه دنبال فوچی ساوا اما دیر بوده و ماشین حرکت کرده . انقدر میدوئه که میخوره زمین به هر نحوی شده خودش رو به موقع به فرودگاه میرسونه . فوچی ساوا رو لحظه ی آخر میبینه . فوچی روپای ماتسویاما گریه میکنه که این مورد هم سانسور شده و در اخر از هم خداحافظی میکنن ‌. اما ماتسویاما عذاب وجدان اینو داره که اگه بازی رو میبرد فوچی یک روز بیشتر کنارش بود . یک شب قبل از بازی ماتسویاما و سوباسا . کاکرو که از تیمش ترد شده بود برمیگرده و میره سمت سوباسا و میگه میخوام باهات رقابت کنم . سوباسا حالش خیلی بد بوده . اون ویدیوی قبلی که گذاشتم مربوط به همون شبه ‌ اگه کاکرو میخواست با سوباسا مبارزه کنه قطعا حال سوباسا خیلی بدتر میشد . سانایی لحظه ی آخر جلوی سوباسا میپره و دیگه خودتون تو ویدیو شاهدید .
راجع به دوران راهنمایی یک نکته ی دیگه هست که تو اصل انیمه هم سانسور شده و فقط تو کمیک استریپ هست . پسر بوکسوری به اسم ناکازاکی سانایی رو دوست داشته و متوجه شده بود که سانایی سوباسا رو دوست داره . یه روز یک نامه ای به دست سوبا میرسه از طرف ناکازاکی بود . سوباسا دعوت به یک مبارزه شده بود(نه فوتبالی ، کتک کاری) و گفته بود هرکی ببازه باید از این عشق کناره گیری کنه . سوبا میدونست که اگه کتک کاری کنه قطعا از باشگاه اخراجه و از جانب کمیته ی انضباطی و اخلاقی توبیخ میشه . اما با این حال تصمیم گرفت که به محل دعوا بره . پسره سانایی رو به زور به اون مکان آورده بود و خیلی بد باهاش رفتار میکرد . ناکازاکی گفت هیچ وقت فکر نمیکردم بیای . سوباسا هم گفت حالا که میبینی اومدم . ناکازاکی اومد سوباسا رو بزنه که سانایی پرید جلوی سوباسا . ناکازاکی هم سانایی رو پرت کرد کنار و گفت تو کار ما دخالت نکن . بعد با مشت زد تو صورت سوباسا (ناکازاکی بوکسور حرفه ای هست) سوباسا هم عصبانی شد و مثل توپ فوتبال شوتش کرد . ناکازاکی به شدت مصدوم شد و فرار کرد و از ترسش به هیچ کس چیزی نگفت . اینجا بود که اولین بار سوباسا به عشقش اقرار کرد . سوباسا که بعد کتک کاری حالش خیلی خوب نبود سانایی ازش ۳ بار پرسید که چرا اینکارو کردی و ۲ بارش سوباسا جواب نداد و سومین بار گفت چون من عاشقتم . این سکانس حتی تو خود انیمه اصلی هم سانسور شده و همون طور که گفتم فقط تو کمیک میتونید ببینیدش .
بعد فینال با کاکرو
تو جام جهانی نوجوانان تو یکی از بازی ها فوچی ساوا و ماتسویاما مجددا همو ملاقات کردن . اما دوباره جدا شدن از هم.
وقتی روبرتو هونگو (مربی سوباسا ) برگشت و سوبارو برد برزیل به مدت ۴ سال سانایی تنها و افسرده شده بود .
تو این مدت تو کافی شاپ به عنوان پیش خدمت کار میکرد تا پول جمع کنه و بره پیش سوباسا . این موضوع رو به سوبا نگفته بود . اگه میگفت سوباسا اون موقع قرارداد های خوبی بسته بود و قطعا تمام مخارجشو تامین میکرد و اینکه از قبل هم وضع مالیش خوب بود .
بین کمیک و انیمه باز اینجا اختلاف هست و انیمه ی اصلی سانسور شده . سانایی بعد چهارسال میخوا بره برزیل که میفهمه سوباسا با بارسلونای اسپانیا قرارداد بسته و میره بارسلون . تو انیمه همچنان سانایی تو ژاپنه . بعد ها تو بارسلون سوباسا از سانایی خواستگاری میکنه و باهم ازدواج میکنن و جشن عروسی میگیرن .
در همین حین کاکرو با دختری به اسم ماکی آشنا میشه که تو انیمه هم وجود داره ولی نقشش در حد یکی دو قسمت هست ‌. ماکی هم مثل کاکرو ورزشکاره . حتی وقتی کاکرو داره میره یک شهر دیگه ماکی رو بغل میکنه و بارون میباره. این حرفا که انیمه هم نشون داده .
مدتی از زندگی مشترک سوباسا و سانایی میگذره که سانایی به سوباسا میگه که بارداره . سوباسا خیلی خوشحال میشه و کلا شادترین قسمت های کمیک استریپ این قسمتها هستن و خوشحالی همه رو نشون میده . فعلا تو رایزینگ سان ،سانایی بارداره ولی متوجه شده که دوقلو هست (همسانن و پسرن ) .
تو این شرایط خوب سوباسا، اتفاقات بدی برای فوچی ساوا و ماتسویاما میفته . فوچی ساوا تصادف میکنه و تا دم مرگ میره ولی نجات پیدا میکنه اما دیگه ماتسویاما قول داده که هیچ وقت تنهاش نمیزاره .
چند تا شخصیت دیگه رو هم احتمال زیاد نمیشناسید و گفتنش بی فایدس چون بعدا اضافه میشن به صورت اجمالی میگم بهتون . یک شخصیتی هست که زنش فوت کرده و با یک بچه ی ۶ ساله زندگی میکنه . به دخترش اهمیت نمیده چون اونو مسئول مرگ زنش میدونه و هر وقت به دخترش نگاه میکنه زنش رو میبینه . اتفاقاتی میفته که اون آدم احساساتش نسبت به بچش قوی تر میشه و در نهایت هم فک کنم میفهمن زنش زندست دقیقا یادم نیست
اما لوئین بیچاره برادرشو ترور میکنن و تازه داغ اونو فراموش نکرده که کاترین تصادف میکنه و میمره . لوئین نسبت به کاترین چند سال بود که بی توجه بود و باهاش بدرفتاری میکرد ‌. وقتی کاترین میاد سمت لوئین و باز هم لوئین بی توجهی میکنه ،کامیونی با سرعت میزنه به کاترین و کاترین میمره . بعد از اون قضیهماتسویاما میدوئه دنبال فوچی ساوا اما دیر بوده و ماشین حرکت کرده . انقدر میدوئه که میخوره زمین به هر نحوی شده خودش رو به موقع به فرودگاه میرسونه . فوچی ساوا رو لحظه ی آخر میبینه . فوچی روپای ماتسویاما گریه میکنه که این مورد هم سانسور شده و در اخر از هم خداحافظی میکنن ‌. اما ماتسویاما عذاب وجدان اینو داره که اگه بازی رو میبرد فوچی یک روز بیشتر کنارش بود . یک شب قبل از بازی ماتسویاما و سوباسا . کاکرو که از تیمش ترد شده بود برمیگرده و میره سمت سوباسا و میگه میخوام باهات رقابت کنم . سوباسا حالش خیلی بد بوده . اون ویدیوی قبلی که گذاشتم مربوط به همون شبه ‌ اگه کاکرو میخواست با سوباسا مبارزه کنه قطعا حال سوباسا خیلی بدتر میشد . سانایی لحظه ی آخر جلوی سوباسا میپره و دیگه خودتون تو ویدیو شاهدید .
راجع به دوران راهنمایی یک نکته ی دیگه هست که تو اصل انیمه هم سانسور شده و فقط تو کمیک استریپ هست . پسر بوکسوری به اسم ناکازاکی سانایی رو دوست داشته و متوجه شده بود که سانایی سوباسا رو دوست داره . یه روز یک نامه ای به دست سوبا میرسه از طرف ناکازاکی بود . سوباسا دعوت به یک مبارزه شده بود(نه فوتبالی ، کتک کاری) و گفته بود هرکی ببازه باید از این عشق کناره گیری کنه . سوبا میدونست که اگه کتک کاری کنه قطعا از باشگاه اخراجه و از جانب کمیته ی انضباطی و اخلاقی توبیخ میشه . اما با این حال تصمیم گرفت که به محل دعوا بره . پسره سانایی رو به زور به اون مکان آورده بود و خیلی بد باهاش رفتار میکرد . ناکازاکی گفت هیچ وقت فکر نمیکردم بیای . سوباسا هم گفت حالا که میبینی اومدم . ناکازاکی اومد سوباسا رو بزنه که سانایی پرید جلوی سوباسا . ناکازاکی هم سانایی رو پرت کرد کنار و گفت تو کار ما دخالت نکن . بعد با مشت زد تو صورت سوباسا (ناکازاکی بوکسور حرفه ای هست) سوباسا هم عصبانی شد و مثل توپ فوتبال شوتش کرد . ناکازاکی به شدت مصدوم شد و فرار کرد و از ترسش به هیچ کس چیزی نگفت . اینجا بود که اولین بار سوباسا به عشقش اقرار کرد . سوباسا که بعد کتک کاری حالش خیلی خوب نبود سانایی ازش ۳ بار پرسید که چرا اینکارو کردی و ۲ بارش سوباسا جواب نداد و سومین بار گفت چون من عاشقتم . این سکانس حتی تو خود انیمه اصلی هم سانسور شده و همون طور که گفتم فقط تو کمیک میتونید ببینیدش .
بعد فینال با کاکرو
تو جام جهانی نوجوانان تو یکی از بازی ها فوچی ساوا و ماتسویاما مجددا همو ملاقات کردن . اما دوباره جدا شدن از هم.
وقتی روبرتو هونگو (مربی سوباسا ) برگشت و سوبارو برد برزیل به مدت ۴ سال سانایی تنها و افسرده شده بود .
تو این مدت تو کافی شاپ به عنوان پیش خدمت کار میکرد تا پول جمع کنه و بره پیش سوباسا . این موضوع رو به سوبا نگفته بود . اگه میگفت سوباسا اون موقع قرارداد های خوبی بسته بود و قطعا تمام مخارجشو تامین میکرد و اینکه از قبل هم وضع مالیش خوب بود .
بین کمیک و انیمه باز اینجا اختلاف هست و انیمه ی اصلی سانسور شده . سانایی بعد چهارسال میخوا بره برزیل که میفهمه سوباسا با بارسلونای اسپانیا قرارداد بسته و میره بارسلون . تو انیمه همچنان سانایی تو ژاپنه . بعد ها تو بارسلون سوباسا از سانایی خواستگاری میکنه و باهم ازدواج میکنن و جشن عروسی میگیرن .
در همین حین کاکرو با دختری به اسم ماکی آشنا میشه که تو انیمه هم وجود داره ولی نقشش در حد یکی دو قسمت هست ‌. ماکی هم مثل کاکرو ورزشکاره . حتی وقتی کاکرو داره میره یک شهر دیگه ماکی رو بغل میکنه و بارون میباره. این حرفا که انیمه هم نشون داده .
مدتی از زندگی مشترک سوباسا و سانایی میگذره که سانایی به سوباسا میگه که بارداره . سوباسا خیلی خوشحال میشه و کلا شادترین قسمت های کمیک استریپ این قسمتها هستن و خوشحالی همه رو نشون میده . فعلا تو رایزینگ سان ،سانایی بارداره ولی متوجه شده که دوقلو هست (همسانن و پسرن ) .
تو این شرایط خوب سوباسا، اتفاقات بدی برای فوچی ساوا و ماتسویاما میفته . فوچی ساوا تصادف میکنه و تا دم مرگ میره ولی نجات پیدا میکنه اما دیگه ماتسویاما قول داده که هیچ وقت تنهاش نمیزاره .
چند تا شخصیت دیگه رو هم احتمال زیاد نمیشناسید و گفتنش بی فایدس چون بعدا اضافه میشن به صورت اجمالی میگم بهتون . یک شخصیتی هست که زنش فوت کرده و با یک بچه ی ۶ ساله زندگی میکنه . به دخترش اهمیت نمیده چون اونو مسئول مرگ زنش میدونه و هر وقت به دخترش نگاه میکنه زنش رو میبینه . اتفاقاتی میفته که اون آدم احساساتش نسبت به بچش قوی تر میشه و در نهایت هم فک کنم میفهمن زنش زندست دقیقا یادم نیست
اما لوئین بیچاره برادرشو ترور میکنن و تازه داغ اونو فراموش نکرده که کاترین تصادف میکنه و میمره . لوئین نسبت به کاترین چند سال بود که بی توجه بود و باهاش بدرفتاری میکرد ‌. وقتی کاترین میاد سمت لوئین و باز هم لوئین بی توجهی میکنه ،کامیونی با سرعت میزنه به کاترین و کاترین میمره . بعد از اون قضیه لوئین کلا داغون شده .

سوباسا و سانایی تنها کسایی هستن که تو کمیک رسما ازدواج میکنن . سانایی تو کمیک دوقلو باردار هست . دوتا کمیک رویای هزاره و سی سالگی که گریزی به آینده هست به صورت تک قسمتی اومدن (البته رویای هزاره دو قسمتیه) یعنی در مجموع ۳ قسمت از آینده اومدنن . تو قسمت اول رویای هزاره بچه های سوباسا دیبو و هایاته(دو تاشون پسرن و دوقلو های همسانن) رو نشون میده که حدودا سه چهار سالشونه و دارن مثل باباشون سوباسا تو زمین کودکان بارسلونا فوتبال تمرین میکنن. سوباسا هم تو تیم جوانان بارسلوناست و وقتی از تمرین برمیگرده با سانایی سراغ بچه ها میرن . بچه ها رو بغل میکنه سوباسا اینم بگم که بچه ها خیلی شیطونن مخصوصا هایاته .چند تا سکانس هم تو این کمیک هست از بچه ها . اما کمه . الان رایزینگ سان هر ماه نوشته میشه و روی سایتهای مانگا قرار میگره و آخرین مانگاست گفتم که روبای هزاره و سی سالگی یه جورایی فانتزی گریز کوتاهی به آینده زدن . تو رایزینگ سان گفتم میزوگی نمرده اما کسی باور نکرد تا ماه بعد دیدیم نمرده بود . من اینو به خاطر این میگفتم که تو رویای هزاره و فک کنم سی سالگی میزوگی هست . نمیشد تو آینده زنده باشه و تو حال نه.

خواستید عکساشم میزارم . این پستو لطفا کامنت بزارید خیلی واسش زحمت کشیدم . اول عکس و فیلم کدوم سکانس رو بزارم؟

برای کامنت گذاشتن پایین سمت چپ بر روی comment کلیک کنید اول حتما حتما کد امنیتی رو وارد کنید بعد کامنتتونو بنویسید موقتا پستو ثابت میکنم

همه چی مشخص شد نظر آقای تاکاهاشی چیست

نظر منابع خارجی راجع به فلج شدن سوباسا

شخصیتهای انیمیشنی مورد علاقه من

سوباسا ,تو ,هم ,رو ,سانایی ,میکنه ,فوچی ساوا ,شده بود ,میکنه و ,بود و ,شد و ,زندگی مشترک سوباسا ,ساوا تصادف میکنه ,باهم ازدواج میکنن ,سانایی خواستگاری میکنه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هارمونی باران تعمیرات موبایل مداد رنگی المنت تسمه ای / حرارتی/ فلنج دار آپديت آفلاين نود32 - آپديت آنلاين نود32 - آپديت آنتي ويروس نود32 arta مجله آرگا میناکاری اصل آناتجهیز/گلاب گیری کاشان حوض نقاشی